سلامی ویژه خدمت همه دوستان عید همتون مبارک تو پست قبلی گفته بودم که می رم تا یک ماه دیگه ولی خدارو شکر بخاطر عید غدیر این دوروز رو مرخصی دادند به خاطر همین گفتم یه سری به همتون بزنم ویه پست جدید هم بدم
بله اینبارهم یک شعر درزمینه این خدمت خراب شده
در دروازه ساری رسیدم صدای طبل وشیپورو شنیدم
به خط کردند . تراشیدن سرم را لباس آشخوری کردند تنم را
لباس آشخوری فانوسقه داره دل سرباز همیشه غصه داره
لباس آشخوری رنگ زمینه برادر غم مخور . خدمت همینه
به صحرا می روم با چند سرباز برای خواندن درس تیر انداز
به صحرا می روم با کوله پشتی به دریا می روم مانند کشتی
بمیرد آن که خدمت را بنا کرد مراازتو توراازمن جداکرد
از آن روزی که سربازی بنا شد ستم برمانشد ! بردختران شد
بیا مادر بده شربت برایم که خدمت رفتم و شاید نیایم
نگو خدمت بگو سرچشمه ی غم نگهبانی زیاد است ومرخصی کم
کلاغ پر می روم کاسه به دندان برای گرفتن یک لقمه ی نان
عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت میبرد!
مطلبت خیلی جالب بود، خیلی خوشم اومد.
اگه وقت کردی پیش منم بیا، چرت و پرت زیاد می نویسم. ولی فکر کنم خوشت بیاد...
موفق باشی
قربانت
سلام
من هم این عید رو تبریک میگم.
موفق باشید
سلام دوست خوبم وبلاگت عالی بود
می خواستم با شما تبادل لینک کنم اگر مایل بودین در قسمت نظرات وبلاگ من برام نظر بزارین