درددل های بچه گانه

درددلهای شخصی

درددل های بچه گانه

درددلهای شخصی

اگربارگران بودیم رفتیم

به نام خداوندی که دوستی رایک اتفاق وجدایی را یک قانون قرارداد

سلام .. این دیگه آخرین پستم واسه این یه هفته مرخصیه .توی این هفته اتفاقات خیلی خوبی افتاد که مهمترینش پیدا کردن یه دوست خوب بود به نام امیررضا (صاحب این وبلاگ )امیر جان اگه بارگران بودیم رفتیم اگرنامهربان بودیم رفتیم به هرحال دوستان مارو حلال کنید

 

تا که بودیم  نبودیم کسی

کشت ما را غم بی همنفسی

 

تا که رفتیم همه یار شدند

خفته ایم و همه بیدار شدند

 

           یا به عبارت دیگه ....        

 

     برویم کس ندانست که هستیم    

     باشد که نباشیم بدانند که بودیم     

  

اینم یه عکس یادگاری از P30Iran و P30Ahmad

 

 

 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
شیوا پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:12 ب.ظ http://shiva.blogsky.com

سلام ... منم عید و تبریک می گم ... ممنون که به من سر زدی ...
نه من اون خانومی که تو گفتی نیستم ... در مورد عکس هم باید بگم که خوب اون جا یه شناسنامه است باید عکس خودم توش باشه نه گل و درخت گذشته از این عکس من به قدری کیفیتش پایین اومده که دیکه چیزی ازش معلوم نیست
راستی سر بازی خوش بگذره

غزال جمعه 23 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:36 ق.ظ http://ghazl22.blogskoy.com

سلام
مرسی که بهم سر زدی

امیررضا جمعه 23 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:17 ق.ظ http://www.rain-music.blogsky.com

اقا احمد ..از ما که دلخور شدی تحویلمون نمی گیری..
فقط می دونم ما بی معرفت نیستیم...
موفق باشی

نازنین شبگرد جمعه 23 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:04 ق.ظ http://amirrony.blogsky.com

ممنون که بهم سر زدی . ولی واقعا دیگه نمینویسی؟ کی دوباره شروع میکنی؟ مثل اینکه یه کم دیر با هم آشنا شدیم

مهدی جمعه 23 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:07 ب.ظ http://lastword.blogsky.com

سلام . من سربازیم تمام شد:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد