درددل های بچه گانه

درددلهای شخصی

درددل های بچه گانه

درددلهای شخصی

ازآن روزی که خوردم سیب زمینی

دوستان عزیز دلیل اینکه من تند تند مطلب می زارم واسه اینکه من پس فردا می رم وتا یک ماه دیگه نمی تونم آن شم بخاطر همین گفتم که یک یه ماهی مشغول باشید

ازآن روزی که خوردم سیب زمینی

شدم سرباز نیرو زمینی

چرا مادر مرا بیست ساله کردی؟

میان گُهرباران*  آواره کردی

•••

نامه ای می نویسم با برگ خرما

چطور طاقت بیارم بیست ویک ماه

گمان کردم که سربازی دو سال است

ندانستم که عمریک جوان است


* گهرباران : ۴۰ کیلومتری ساری . پادگان اینجانب

نظرات 1 + ارسال نظر
سفر کرده پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:20 ب.ظ http://safarkarde.blogsky.com

اینم با حال بود .....
دمت گرم
راست میگفت ..... زندگی شاید همین باشد ....
دلت دریا
فعلا ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد