درددل های بچه گانه

درددلهای شخصی

درددل های بچه گانه

درددلهای شخصی

سر پست

سر پست خوابم آمــــــد
صحبتهای مادر یادم آمد


تفنگ را گذاشتم برسرسنگ
نشستم گریه کردم با دلی تنگ


بیا ای دوست توازاین گذرکن
محبت کن رفیقان را خبر کن


اگرگفتند فلانی درچه حال است
بگو درپادگان چشمش به راه است

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
صدر پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:39 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام!
..... جانا سخن از زبان همه می گویی!
موفق باشی
صدر

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:07 ب.ظ http://brightfire.blogsky.com

کدامیک از درختانی که زیر سایه شان با هم قدم زدیم، قسم بخورند
تا تو صداقت نگاهم و پاکی عشقم را باور کنی؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد